من اومدم بشم فدای تو حسین میخوام که سر بدم به پای تو حسین


من هر چی باشم آخرش بازم یه نوکرم
 
میدونی از کنار عشق تو نمیگذرم
 
چی میشه روی قبر من نوشته شه یه روز
 
شهید راه کربلا مدافع حرم
محاله که به دشمنای تو امون بدم
 
آخه براتو جون ندم برا کی جون بدم
 
گمون کنم یکی ازا ین روزا بشه آقا
 
بیام تو صحن تو منم خودی نشون بدم
 
این همه فدایی داری و به چه نوکرایی داری و
 
عاشقات هنوز نمردن آقا
 
ما همه علی اکبر و غیرتی به اسم مادر و
 
قبلمون به خاک کرب وبلا
 
 حسییین وااااااای

هوایی این روزای من هوای سنگره

 

هوایی این روزای من هوای سنگره

یه حسی روحمو تا زینبیه می بره

 

تا کی باید بشینمو خدا خدا کنم

به عکس صورت شهیدامون نگاه کنم

 

حالا که من نبودم اون روزا تو کربلا

بی بی بذار بشم برای تو فدا

 

درسته که من آدم بدی شدم ولی

هنوز یه غیرتی دارم رو دختر علی

 

باید برای اینکه جونمو فدا کنم

به حضرت علی اکبر اقتدا کنم

 

چی مشیه پرچم حرم برام کفن بشه

سلام به بی بی شهادتین من بشه

 

ما را مدافعان حرم آفریده اند

در آن زمان که روح به قالب دمیده اند

ما را غلام حضرت عشق آفریده اند

روز ازل به دست پر از مهر فاطمه

گویا برای لشگر حیدر خریده اند

مردان راست قامت این سرزمین فقط

در ابتدای درب حرم ها خمیده اند

کی آرزوی روضه رضوان نموده اند

آنان که در جوار حرم آرمیده اند؟

ما را ز درد و داغ نترسان که از قدیم

مردان این قبیله همه داغ دیده اند

چون آهن اند که آبدیده محکم اند

گرچه میان روضه گریبان دریده اند

چون کوه استوار و چو پروانه عاشقند

شمع اند و پای محفل زهرا ‍چکیده اند

داغی دوباره بر دل زینب نمی شود

ما را مدافعان حرم آفریده اند

یاسر مسافر

اشعارشهدای مدافع حرم

بانو دلم زغصه هجران گرفته است

از ماندن بدون عزیزان گرفته است

چشمی که چون کویر به خشکی رسیده بود

حالا میان روضه های تو باران گرفته است

ایران ما که پر شده از حب مرتضی

از روشنی خطبه های تو ایمان گرفته است

چشم انتظار آمدن یوسف شماست

این سرزمین که عطر شهیدان گرفته است

گرچه پر از غبارو  پراز تیرگی ست لیک

این شهر با مدافعان حرم جان گرفته است

یاسر مسافر

از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما

 

از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما

خود را برای دوست سپر کرده ایم ما

دست دعای عمه ی سادات پشت ماست

احساس میکنیم نظر کرده ایم ما

عمریست آیه های جهاد و قیام را

در مکتب حسین ز بر کرده ایم ما

از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح

هر روز تا به شام گذر کرده ایم ما

این روزهای سرد زمستان شام را

با عشق زینب است که سر کرده ایم ما

با اسم رمز حضرت عباس بین رزم

صف های خصم زیر و زبر کرده ایم ما

این چشم های منتظر تیغ و تیر را

با روضه های علقمه تر کرده ایم ما

ما چون حسین عازم کوی شهادتیم

از مرگ بی مصاف حذر کرده ایم ما

تقدیم به همسران شهدای مدافع حرم

رفتی و شوق موندنم رو بردی

کبوتری شدم که پر نداره

میسوزم و میسوزم و میسوزم

از حال من کسی خبر نداره

 

دیشب یه عکس بچگیتو دیدم

نمیدونی باهاش چه حالی کردم

غذایی رو که دوس داری پختم و

باز سر سفره جاتو خالی کردم

 

کاشکی میشد ببینمت دوباره

کاشکی میشد بازم دورت بگردم

دیشب نیومدی به خوابم ولی

جات خالی بود تا صبح گریه کردم

 

دست خودم نیس که ... خدا شاهده

حس میکنم همه ش نشستی پیشم

نمیتونم بغضمو مخفی کنم

اسمتو میشنوم یه حالی میشم

 

نیستی خودت شبا برا بچه هات

قصه مردونگی تو میخونم

گفته بودی میری که برنگردی

گفتم تا آخرش به پات میمونم

 

نوشتی که محاصره شدیده

عزیز من این لحظه آخره

آخرم این پیاممو ندیدی

نوشته بودم منو یادت نره

اشعارشهدای مدافع حرم

واژه در واژه از دل میدان

غزلی  را  سپید  آوردند

باز هم از مدافعان حرم

یک جوان شهید آوردند

 

یک جوان با هزار شور و شعور

روز آخر ولی " زهیر "  شده

زیر تابوت مادرش می گفت :

پسرم عاقبت به خیر شده...

 

مثل  ابر بهار می بارید

غربت ماه در دل شب را

پسر با تعصب ام می گفت :

نکند قبر عمه زینب را...

 

عاقبت طاقت اش تمام شد و

دل به دریا زد و فدایی شد

پسر کربلا نرفته ی  من

سوریه رفت و کربلایی شد

 

شکر حالا شنیده ام که حرم

شده از دست دشمنان آزاد

پسر من که جای خود دارد

جان عالم فدای زینب باد

 

شیعه مرد نبرد و پیکار است

صبر دارد و خویشتن دار است

خشن و سخت میشود  وقتی

پای ناموس شیعه در کار است

 

مثل پروانه ها به گرد حرم

در طوافیم ما قدم به قدم

کشور کفر فتح خواهد شد

زیر پای " مدافعان حرم "

 

شیعه ایم و نماد احساسیم

روی این خانواده حساسیم

تحت امر حسین هستیم و

همه سرباز های عباسیم

 

تیغ ما از نیام... نزدیک است

لحظه ی انتقام نزدیک است

مردی از جنس نور می آید

اهل عالم قیام نزدیک است

اشعار مدافعان حرم

واسه موندن یه عالم ناز داره

مدافع بودنش هم راز داره

سرش رو داد تا عالم بفهمه

حریم زینبی سرباز داره

انا عباسک زینب

وصیت نامشو دیشب نوشته

فقط از کربلا مطلب نوشته

رو بازوبند سرخ روی بازوش

" " نوشته

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست 

سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست 

سرِ دین طعمه ی سرنیزه ی تکفیر شده ست 

هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست

گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست

روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها 

خون حق می چکد از ابروی محرابی ها 

باز هم حرمله... سرجوخه وهابی ها 

کوچه پس کوچه ی آینده به خون تر شده است

باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند 

تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند 

لاشه خواران سقیفه، متلاشی گردند

می زند قهقهه "القارعه" بر خامی شان

خون دین می چکد از "دولت اسلامی" شان

بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!

هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع! 

در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع! 

عرش یک روضه ی داغ است که داغ و گیراست

عرش... گفتیم که نام دگر سامرّاست!  

شرق در فتنه اصحاب شمال افتاده ست 

بر رخ غرب از این حادثه خال افتاده ست 

وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده ست 

گویی از هرچه که زشتی ست، کفی هم کافی ست!

جهت خشم خدا یک سلفی هم کافی ست!

تا "بهار عربی" روی علف باز کند

جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند 

وای اگر دست کجی پا به "نجف" باز کند 

عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست

سینه ی "سنی و شیعه" سپر شیر خداست  

لخت خون جگر ماست به روی لبشان 

کوره ی دوزخیان، گوشه نشین تبشان 

لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان 

"نیل" را تا به "فرات" - آنچه که بود آتش زد

شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد  

بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند 

انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند 

چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند 

بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد

از زمین غیرت "حجر بن عَدی" می جوشد  

گره انگار نه انگار به کار افتاده

 سایه سرکش ما گردن دار افتاده 

چشم بی غیرت اگر سمت "مزار" افتاده 

صاعقه در نفس ابری خود کاشته ایم

به سر هر مژه ای یک قمه برداشتیه ایم   

سنگ تکفیر به آیینه ی مذهب؟! هیهات! 

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات! 

دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات! 

ما نمک خورده‌ی عشقیم به زینب سوگند

پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز! 

کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟! هرگز! 

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز! 

پایتان گر طرف "کرب و بلا" باز شود

آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است 

مفتی نفتی این حرملگان مزدور است 

قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است 

خار در چشم سعودی شده "بیداری ما"

باز کابوس یهودی شده "بیداری ما"

رگ بیداری ما شد شریانی که زدند 

بشنوی "بر دهل جنگ جهانی که زدند"

 پاسخ شیعه  به هر زخم زبانی که زدند 

بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم

پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم

چقدر با شعف و تاب و تب شهید شدند

 

چقدر با شعف و تاب و تب شهید شدند

برای دختر شاه عرب شهید شدند

برای حفظ حرم سینه را سپر کردند

شبیه عابس و حر و وهب شهید شدند

من الغریب به آنها رسید نامه عشق

مدافعان حرم منتخب شهید شدند

برای او نوه های غلام ترکی و جُون

چقدر آدم عالی نسب شهید شدند

به احترام قدمهای حضرت زینب

دمشق یا که نشد، در حلب شهید شدند

برای روضه ی آن دست بسته می مردند

میان روضه ی او شب به شب شهید شدند

مسیر قافله تا شام گریه ها کم داشت

گریستند و وجب در وجب شهید شدند

نوای بر لب آنها ذبیح العطشان بود

گمان کنم که همه تشنه لب شهید شدند

به اقتضای ادب بر سر بریده شاه

همه بدون سر و با ادب شهید شدند

محسن حنیفی

حرم زینب عجب حال و هوایی دارد

حرم زینب عجب حال و هوایی دارد

سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد

بنویسید به روی کفن این شهداء

چقدر عمه ی سادات فدایی دارد

بانوی دمشق

می ترسم از اینکه به مرادم نرسم

با اینکه شده بزم فراهم،نرسم

امروز که "باب الشهدا" باز شده

بگذار بمیرم، به محرم نرسم

****

دنبال تو عشق در به در،یا مهدی!

ای منجی دائم السفر،یا مهدی!

خود را به حریم عمه زینب برسان

بانوی دمشق در خطر،یا مهدی!

****

عشق داده توان به بال و پرم

بسته سربند "یا علی" به سرم

حفظ صحنت کم از شهادت نیست

پس جهاد است رفتنم به حرم


محمد کاظمی نیا

اهل غوغا مدافعان حرم

 

اهل غوغا مدافعان حرم

نسل زهرا مدافعان حرم

یا ابالفضل گفته و زده اند

دل به دریا مدافعان حرم

تا ابد درس عاشقی دادند

یاد دنیا مدافعان حرم

تا که گفتیم اولیاءالله

گفت آقا مدافعان حرم*

فکر و ذکر تمام سینه زنان

شده حالا مدافعان حرم

بیشتر از تمام این عالم

دارد اینجا مدافعان حرم

ما نداریم عرضه تا بشوند

الگوی ما مدافعان حرم

کاش محشورمان کند فردا

فاطمه با مدافعان حرم

حضرت صاحب الزمان بنویس

نام ما را مدافعان حرم

محمدحسین رحیمیان

 

* نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با اشاره به دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم، اظهار داشت: رهبری در این دیدار گفتند، آیا در زمان حیات شهیدِ خود به این نکته توجه داشتید که آن ها از اولیاء الهی به شمار می روند؟

ای کاش فدائیان زینب باشیم

تا چند از این داغ لبالب باشیم

در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم

امروز در باغِ شهادت باز است

ای کاش فدائیان زینب باشیم

شعر مدافعان حرم

باید این شهر به آرامش خود برگردد / که شب جمعه حرم روضه ی مادر دارد

 

‫سرمان هم برود باز محال است جهان / توی تاریخ ببینند حرم ات فتح شده

 

عید است تمام شهر شادند ولی / نوکر نگران حرم ارباب است

 

‫قسمت شود به نیت شش ماه ات حسین / تنها به قصد حنجرشان ماشه می کشیم

 

از برای حرم ات این دل من آشوب است / نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند ...

 

‫به گمانم در باغ «به فدای تو شدن» باز شده ست / جان زهرا نکند نام مرا خط بزنی اربابم

 

‫شیعه آماده جنگ است که دیدن دارد / چند روزی است سرم میل بریدن دارد

 

‫کفتار ها به گرد حرم زوزه می کشند / باشد زمان غرش شیران حیدری ...

 

ما از سبوی شاه دین مجنون و مستیم / برگـــرد تا ســـــــربند یــــا زهرا نبستیم

 

‫تحت فرمان ابالفضلیم و ارتش می شویم/ با مدد از مادرش کابوس داعش می شویم

 

وقتش شده پس از به سرو سینه ها زدن/ سینه سپر کنیم و برای تو سر دهیم

 

‫فتاده در سر ما عجیب میل زیارت/ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

 

جنگ در اطراف زینب داشت بالا می گرفت/ گوش دشمن را کشید عباس آوردش عراق

 

 گر پای گذارند به صحن زینب / والله زمانه را به هم میریزیم

 

 

  ما را مدافعان حرم آفریده اند

 برخی هم دست به کار شدند و در مدح اهل بیت اشعاری سرودند و آنها را در صفحات مجازی و شبکه های اجتماعی منتشر کردند. بیشتر این شعرها هم بدون نام بردن از خالق شعر، دست به دست می شوند:

 

کلنا عباسک یا زینب

 

ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج از تلاطم یم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه

ما را شهید میر و علم آفریده‌اند

ما را به اعتبار عنایات فاطمه

 گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

بهر بریدن سر اولاد عمروعاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید !

زین روز شیعه عده کم آفریده‌اند

دجال ها و حرمله ها را مهاجم و ...

... ما را " مدافعان حرم " آفریده‌اند

...

سید علی خامنه ای پیر عشق گفت:

" فریاد را علیه ستم آفریده اند "

 

بیشتر این شعر ها نشان از آمادگی مسلمانان برای مبارزه با گروهک های تکفیری و تروریستی متجاوز را دارد.

 

ذوالفقار حیدریم یکباره طوفان می کنیم

پایگاه کفر را با خاک یکسان می کنیم

خدشه ای وارد شود بر مرقد آل علی

کربلا را تا مدینه بیت الاحزان می کنیم

 

‫‫چند دوبیتی هم با مضمون مشخص کردن خط قرمز شیعیان و خط و نشان کشیدن برای داعش و تکفیری ها منتشر شد: 

 

با حب علی مرتضی می آییم

با شور ذبیح بالقفا می آییم

ولله اگر سید علی اذن دهد

با کل قوا به کربلا می آییم

 

ای وای اگر پا به حرم بگذاری

یک تکه ز دیوار حرم برداری

شیعه به بین الحرمین حساس است

گفتم که به گوش سگیت بسپاری

 

‫خروش شیعه رعد آسمانی است

نفس هایش همه آتش فشانی است

نگاه چپ کنی بر قبر عباس (ع)

خودش آغاز یک جنگ جهانی است ...

 

با نام تو عرش را به هم می ریزیم

طرحی به زبان محتشم می ریزیم

گرپای حرامیان به صحنت برسد

خون پای ورودی حرم می ریزیم

 

داعش بترس از این همه گرد و غبارها

اصلا به تو نیامده این گونه کارها

داعش بترس رحم به حالت نمی کنیم

داعش بترس از عجم از نیزه دارها

 

شیعه زیر بیرق مهدی فقط سازش کند

یک دل و واحد سپاهی خوب آرایش کند

با عنایات ولی امرمان صاحب زمان(عج)

ضرب شستی را نثار لشکر داعش کند

 

در سینه شراره های غم میریزیم

خون، پای ورودی حرم میریزیم

گر پا بگذارید به صحن زینب

والله زمانه را بهم میریزیم

ما جلوه ای از یک غضب عباسیم

بر حرمت ناموس خدا حساسیم

 

زینب این بار خودش کرب وبلایی دارد

دشنه و راس نی و تشت طلایی دارد

سوریه گر که شده کرب وبلا باکی نیست

جنگ در زینبیه حال و هوایی دارد

شاه بیت غزل زینبیه عباس است

نام او بر همه آلام دوایی دارد

 

بر اهل حرم اگر جسارت بشود/ این قافله گر دوباره غارت بشود

یک تن ز یزیدیان نماند در شام/ بر لشکر حق اگر اشارت بشود

 

 با یاد دمشق غرق غم می باشم

در بین همین نوحه و دم می باشم

با پرچم سرخ یا اباعبدالله

سرباز مدافع حرم می باشم

لعنت الله علی من عاداک یا زینب

 

دیرگاهیست گلو بغض مکرر دارد / چند روزیست قلم حالت نشتر دارد

کوفیان داعیه ی مسجد و منبر دارند / عمر سعد زمان٬ وسوسه ی زر دارد

یادمان هست٬ اجداد شما٬کرب بلا… / شیعه از تیغ شما داغ به پیکر دارد

بی سبب نیست که از شام٬ عراق آمده اید / حضرت عمه ی سادات٬ برادر دارد

و شما کمتر از آنید٬ حسین تیغ کشد / کمتر از آنکه علمدار علم بردارد

ما جوانان بنی فاطمی اربابیم / بی حیا!عمه ی ما مالک اشتر دارد

ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما / جگری با جگر شیر برابر دارد

اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستادیم / سبب این است که این طایفه رهبر دارد

نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت / کشور ضامن آهوست،بزرگتر دارد

وای اگر گرد و غباری به حرم بنشیند / تیغ ما شوق٬ به انداختن سر دارد

باید این شهر به آرامش خود برگردد / که شب جمعه حرم روضه ی مادر دارد

 

اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسـیر مـن و او به هم نیفتاده
 
به خواب سخت فرو رفته پای همت من
وگـرنـه اسـم کسـی از قـلـم نـیـفـتـاده
 
به غیر، کار ندارم به خویش میگویم
چرا هنوز به ابرویت  خم نیفتاده ؟!
 
بقیع شاهد زنده ، شبیه سامرا
که اتفاق از این دست کم نیفتاده
 
بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین
هـنـوز سـفـره ی شـاه از کـرم نـیـفتاده
 
بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است
ولـی به حـُرمـت او در حـَرم نـیـفـتـاده
 
گذار پوست به دباغخانه می افتد
هنوز کار به دست عجم نیفتاده
 
اگـر کـه پرچم عباس ، روی گنبد رفـت
سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده
 
سه ساله خواست بگوید که دختر علیست
هـنـوز قـیـمـت تـیـغ دو دم ، نـیـفـتـاده !
 
 
 
ما شیعه حیدریم و سرافرازیم

دل به عشق آل فاطمه میبازیم
 
فرمانده لشکری ما عباس است

در ارتش او تا به ابد سربازیم

تا کور شود هر آنکه نتواند دید

ما به بارگاه اهلبیت می نازیم

از صحن رقیه تا حریم زینب
 
بین الحرمین دیگری میسازیم
 

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت

 

از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا
مادر تمام خویش را در دخترش ریخت

او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت

وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند
مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا, چشم ها در محضرش ریخت

زن بود اما با ابهّت حرف می زد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت

وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیه های عرش را روی سرش ریخت

یک گوشه از خشمش اباالفضل آفرین است
گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت

هجده سر بالای نیزه لشگرش بود
تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت

وقتی هجوم سنگ ها پایان گرفتند
خواهر دلش ریخت، برادر هم سرش ریخت

با نیزه می کردند بازی نیزه داران
آن قدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت

به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده
صد لشگر تازه نفس دوروبرش ریخت

آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

شاعر:علی اکبر لطیفیان

اشعار مدافعان حرم

دلهای شکسته روضه خوان زینب

آواره ی داغ بی امان زینب

تا لحضه مرگمان، مزارش امن است

مائیم همه فدائیان زینب

سقای رشید کربلا خواهد بود

فرمانده جمع حامیان زینب

صد شکر که با دعای خیر ارباب

بر سینه ما خورده نشان زینب

به نام عشق ، بنام مدافعان حرم

به نام عشق ، بنام مدافعان حرم
سرم فدای امام مدافعان حرم

اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم
بخوان مرا تو غلام مدافعان حرم

 

من و تو ایم که از روزگار بیزاریم
جهان خوش است به کام مدافعان حرم

میان کل جهان در مقابل داعش
زبانزد است قیام مدافعان حرم

فدای غیرت و مردانگی این مردان
فدای لطف و مرام مدافعان حرم

خودحسین و ابالفضل باده میریزند
به نام خویش به جام مدافعان حرم

غزل سروده ام اینبار پیشکش باشد
سلامتی تمام مدافعان حرم

امیر فرخنده

شعرمدافعان حرم

یک بار دگر حرم حرم خواهد شد

مانند قدیم محترم خواهد شد

تا صحن تو گر پای جسارت برسد 

با تیغ یدالله قلم خواهد شد

 

از حنجره ی خسته ی تو می ترسند

از دست به غل بسته ی تو می ترسند

هر ترکش خمپاره به گوشم می گفت

از سایه ی گلدسته ی تو می ترسند

 

سرباز بصیر مکتب الاحرارم 

در فتنه ی آخر الزمان بیدارم

جان بر کف زینبیه ام میگویم

از توله سگان سلفی بیزارم

 

کم مانده که احساس حقارت بکند

دیگر چه رسد فکر شرارت بکند

باید ز روی جنازه مان رد بشود

خواهد به حریم تو جسارت بکند

علیرضا خاکساری

ما را "مدافعان حرم" آفریده‌اند‎

ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج، از تلاطم یَم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)

"ما را شهید میر و علَم آفریده‌اند"

ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)

گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند‎

بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!

(زین رو ز شیعه عده کم آفریده‌اند)

دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...

...


سیّد علیِ خامنه ای (پیر عشق) گفت:

"فریاد را علیه ستم آفریده اند"